به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، واژههایی چون انقلاب رنگی، مخملی یا گلی نخستینبار در سال ۱۹۸۹ و همزمان با تحولات سیاسی چکسلواکی توسط «واسلاو هاول» مطرح شد؛ مفاهیمی که بهعنوان پدیدهای نوظهور در دوران پسا جنگ سرد، در چارچوب نظریههای کلاسیک انقلاب نمیگنجند و بیشتر به تحولات نرم سیاسی اطلاق میشوند.
این نوع انقلابها مجموعهای از اقدامات بههمپیوسته هستند که در جوامع پسا کمونیستی اروپای شرقی، مرکزی و آسیای میانه شکل گرفتند و در نهایت به جابهجایی هیأتهای حاکمه و روی کار آمدن دولتهای همسو با غرب انجامیدند. پس از فروپاشی بلوک شرق، بسیاری از این کشورها که از کمونیسم عبور کرده بودند، به نوعی اقتدارگرایی دچار شدند و همین مسئله، زمینهساز اجرای انقلابهای مخملی شد.
انقلاب مخملی بهعنوان یکی از شیوههای براندازی نرم، با تکیه بر مبارزه منفی، نافرمانی مدنی و بهرهگیری از ظرفیتهای قانونی، در پی تغییر ساختار قدرت بدون توسل به خشونت است. این مدل، ترکیبی از انقلاب و اصلاح به شمار میرود؛ از یکسو مردم را به صحنه میآورد و از سوی دیگر با پرهیز از خشونت، مسیر جابهجایی قدرت را هموار میکند؛ به همین دلیل برخی تحلیلگران آن را «انقلابهای پسامدرن» مینامند.
این تحولات غالباً با اعتراض به نتایج انتخابات آغاز میشود؛ جایی که جریان بازنده با ادعای تقلب، حامیان خود را به خیابانها میکشاند و با حمایت رسانهای و سیاسی غرب، نهادهای تصمیمگیر را برای ابطال انتخابات تحت فشار قرار میدهد. تجربه کشورهایی چون اوکراین، گرجستان و قرقیزستان نمونههایی از این الگو بهشمار میروند.
مهمترین ویژگیهای انقلابهای رنگی
از مهمترین ویژگیهای انقلابهای رنگی میتوان به جابهجایی مسالمتآمیز قدرت، طرح ادعای تقلب انتخاباتی، استفاده از شعارهای مردمپسند دموکراسی و آزادی، بهکارگیری رنگ بهعنوان نماد مخالفت و حمایت همهجانبه غرب از یک نامزد خاص اشاره کرد.
در این چارچوب، آمریکا و متحدانش با راهبردهایی نظیر بحرانسازی داخلی، تشدید شکافهای قومی و مذهبی، تضعیف نهادهای انقلابی، القای ناکارآمدی نظام، ترویج نافرمانی مدنی و در عرصه خارجی با ایرانهراسی و فشارهای سیاسی، پروژه براندازی نرم را دنبال کردهاند. همزمان، مؤسسات و سازمانهای غیردولتی متعددی با بودجههای کلان در این مسیر فعال شدهاند.
مهمترین ویژگیهای انقلابهای رنگی
در ایران نیز تلاش برای ایجاد انقلاب رنگی بخشی از برنامههای راهبردی نظام سلطه بهشمار میرود که در مقاطع مختلف، از جمله حوادث سال ۱۳۷۸ و فتنه ۱۳۸۸ دنبال شد، اما با حضور آگاهانه مردم و بصیرت انقلابی ناکام ماند.
حماسه ۹ دی ۱۳۸۸ نقطه پایانی بر این پروژه بود؛ رخدادی که ضمن آشکار ساختن اقتدار و توانمندی نظام در مدیریت بحرانها، نقاب از چهره برخی جریانها برداشت و بهعنوان یک رفراندوم ملی، حمایت قاطع مردم از نظام و ولایت را به نمایش گذاشت.
در نهایت، فتنه ۸۸ آزمونی بزرگ برای جریانها و شخصیتهای سیاسی کشور بود؛ آزمونی که برخی در آن لغزیدند، برخی سکوت کردند و برخی دیگر با بصیرت و همراهی با مردم، در مسیر انقلاب ایستادگی کردند.
نویسنده: غلامرضا صفرپور
مدرس دانشگاه و مسئول معاونت بررسی و گفتمانسازی بسیج اساتید استان فارس









دیدگاهتان را بنویسید