بحران چندلایه؛ رژیم صهیونیستی روی مرز فروپاشی

در کانون این بحران، جنگ غزه و شکست اطلاعاتی-عملیاتی در برابر عملیات هماهنگ محور مقاومت و از آن مهمتر، ناکامی در جنگ ۱۲روزه با ایران، رژیمی را که همواره داعیه برتری نظامی و امنیتی در منطقه داشت را به مرحله‌ای از فرسایش کشانده که حتی متحدان سنتی‌اش مانند آمریکا نیز به‌صراحت از ضعف و ناکامی آن سخن می‌گویند.

در روزهای اخیر، ده‌ها هزار نفر از شهرک‌نشینان صهیونیست در تل‌آویو، حیفا و سایر مناطق سرزمین‌های اشغالی با برگزاری تظاهرات گسترده خواستار پایان دادن به جنگ غزه و رسیدن به توافق برای تبادل اسرا با حماس شده‌اند. این اعتراضات که با خشم و اضطراب اجتماعی قابل‌توجهی همراه است، تنها خواسته‌ای سیاسی را دنبال نمی‌کند، بلکه نشان‌دهنده انباشت خشم عمومی از مدیریت ناکارآمد، فریبکارانه و ماجراجویانه «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر اسرائیل است.

معترضان با تجمع در مقابل مقر نخست‌وزیری، وزارت جنگ و حتی سفارت آمریکا در تل‌آویو، بارها شعارهایی نظیر «نتانیاهو استعفا» و «بازگرداندن گروگان‌ها، نه ادامه جنگ» سر دادند. این سطح از عصیان عمومی نه‌تنها تردیدی جدی در خصوص مقبولیت سیاست‌های نظامی رژیم ایجاد کرده، بلکه شکاف بی‌سابقه‌ای میان ساکنان اراضی اشغالی، ارتش، کابینه و نهادهای امنیتی به وجود آورده است.

در کنار اعتراضات خیابانی، صدای انتقادها در فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی نیز به اوج رسیده است. طیف وسیعی از روزنامه‌نگاران، فعالان رسانه‌ای، نظامیان سابق و حتی حقوقدانان صهیونیست، سیاست‌های رژیم و نتانیاهو را به باد نقد گرفته‌اند و نسبت به ادامه جنگ در غزه هشدار داده‌اند.

«ایتزیک الروف» فعال رسانه‌ای مشهور اسرائیلی در یادداشتی نوشت:«نتانیاهو وعده داده بود عملیات «ارابه‌های گدعون» به آزادی گروگان‌ها منتهی می‌شود. اما نه‌تنها چنین نشد، بلکه ۵۰ سرباز دیگر نیز کشته شدند. آیا وقت آن نرسیده که نتانیاهو شکست کامل این عملیات را توضیح دهد؟.»

«عینات عوودیا» دیگر فعال رسانه‌ای، با لحنی خشمگینانه نوشت:«دیگر نمی‌توان بهای از دست دادن سربازان را تاب آورد. آن‌ها بی‌دلیل و بیهوده، بر قربانگاه نجات حکومت نتانیاهو می‌میرند. فرزندان‌مان را از غزه بیرون بیاورید.»

حتی صدای بدنه حقوقی و دانشگاهی رژیم نیز درآمده است. در همین رابطه «شاحر بن‌مئیر» حقوق‌دان صهیونیست هشدار داده که:«ارتش اسرائیل به‌خوبی می‌داند که نمی‌تواند به اهدافش برسد، نه آزادی گروگان‌ها و نه نابودی حماس؛ این جنگ دیگر توجیه‌پذیر نیست.»

این اظهارات نه از سوی مخالفان سنتی صهیونیسم، بلکه از درون بدنه خودی و حامیان سنتی ارتش و رژیم بیان می‌شود و نشان‌دهنده ریزش شدید مشروعیت رژیم در سطوح مختلف اجتماعی، نظامی و رسانه‌ای است.

یکی از نقاط عطف در تضعیف روانی و راهبردی رژیم صهیونیستی، شکست سنگین آن در جنگ ۱۲روزه اخیر با ایران بود. رسانه‌های غربی و حتی منابع رسمی آمریکا نیز به‌صراحت این ناکامی را تأیید کرده‌اند. پایگاه «میدل‌ایست‌آی» گزارش داده که پس از پایان این درگیری، ذخایر سامانه‌های دفاع موشکی اسرائیل به‌شدت کاهش یافته و آمریکا مجبور شده برای نجات اسرائیل، از کشورهای عربی مانند عربستان و امارات درخواست سامانه‌های دفاعی تاد کند.

از سوی دیگر، روزنامه «وال‌استریت ژورنال» نیز اذعان کرده که با وجود اعزام دو سیستم تاد و استقرار سریع پاتریوت، ارتش آمریکا نتوانسته جلوی عبور موشک‌های ایرانی را بگیرد. این اعترافی تلخ برای اسرائیل و آمریکا بود؛ جایی که گنبد آهنین، فلاخن داوود و آرو دیگر کفایت نکردند و آسمان اسرائیل عملاً قابل نفوذ و آسیب‌پذیر ارزیابی شد.

جنگی که قرار بود اقتدار اسرائیل را به رخ بکشد، عملاً نشان داد که قدرت موشکی ایران، توانایی ایجاد اختلال جدی در ساختار نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی را دارد.

در کنار ناکامی نظامی، چالش امنیتی نیز به یکی از بحران‌های جدی برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. به گزارش شبکه اسرائیلی آی۲۴، در ماه‌های اخیر دست‌کم ۲۷ پرونده امنیتی با موضوع «جاسوسی برای ایران» در سرزمین‌های اشغالی باز شده است.

این آمار از دو جهت برای صهیونیست ها نگران‌کننده است: نخست آنکه نشان‌دهنده نفوذ اطلاعاتی ایران در ساختار امنیتی رژیم است و دوم اینکه اعتماد داخلی میان نهادهای اطلاعاتی اسرائیل به‌شدت تضعیف شده است.

این مسأله زمانی برای رژیم صهیونیستی نگران‌کننده‌تر می‌شود که بدانیم اغلب پرونده‌های فوق مربوط به نهادهای حساس، نظامی و دولتی بوده‌اند و حتی برخی از متهمین از کارمندان امنیتی ارشد یا اعضای خانواده نظامیان رده‌بالا بوده‌اند.

تمامی این عوامل در شرایطی رخ می‌دهد که کابینه ائتلافی نتانیاهو نیز در معرض فروپاشی قرار گرفته است. اختلافات داخلی میان ائتلاف راست‌گرا، نظامیان، و جریان‌های مذهبی افراطی، عملاً قدرت تصمیم‌گیری دولت را فلج کرده است.

در عرصه اقتصادی نیز، هزینه‌های جنگ و ناآرامی‌های داخلی منجر به کاهش شدید سرمایه‌گذاری خارجی، افت ارزش شکل، فرار سرمایه و کاهش رشد اقتصادی شده است. طبق گزارش بانک مرکزی اسرائیل، رشد اقتصادی این رژیم در سه‌ماهه نخست سال میلادی به کمترین میزان در ده سال اخیر رسیده و نرخ بیکاری به‌شدت افزایش یافته است.

رژیم صهیونیستی در شرایطی قرار دارد که تنها با یک بحران روبه‌رو نیست، بلکه با یک «ابر‌بحران» چند‌وجهی مواجه است. از یک‌سو در عرصه نظامی، شکست در غزه و درگیری مستقیم با ایران، تمام ادعاهای راهبردی تل‌آویو را باطل کرده است؛ از سوی دیگر در عرصه سیاسی و اجتماعی، شکاف میان شهرک نشینان، ارتش و دولت عمیق شده و بی‌اعتمادی فراگیر شکل گرفته است.

سؤال مهم آن است که آیا رژیم صهیونیستی می‌تواند خود را از این بحران بی‌سابقه بیرون بکشد یا آنکه در مسیر فروپاشی تدریجی، قدم گذاشته است؟ این روزها صدای فروپاشی از درون سرزمین های اشغالی به گوش می‌رسد.